نورهای ایمان

نورهای ایمان در سایه معرفت و عمل به معارف الهی در باطن انسان رسوخ می کند...

نورهای ایمان

نورهای ایمان در سایه معرفت و عمل به معارف الهی در باطن انسان رسوخ می کند...

نورهای ایمان

خدایا مرا از لابلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجود مقدس ترا ببینم و جمال زیبای ترا مشاهده کنم. به من دیده عبرت بین بده تا ناچیزی خود را ببینم و غفلت و جلال ترا به راستی بفهمم و به درستی تسبیح کنم.

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۵ مرداد ۹۵، ۱۲:۵۰ - مداد رنگی
    چه جالب

غذایی از جنس آتش...

سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ب.ظ

یک کودک نادان و بى اطلاع ممکن است مجذوب جلوه زیباى یک شعله آتش سوزان شود و دست در آن فرو برد، اما یک انسان فهمیده که سوزندگى آتش را بارها تجربه کرده است حتی فکر این کار را هم نمی کند؟

خداوند رحمان می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرا. (1)

چهره واقعى هر عملی، همیشه تناسب خاصى با کیفیت ظاهرى آن عمل دارد، همان گونه که خوردن مال یتیم و غصب حقوق او، قلب او را مى‏سوزاند و روح او را آزار مى‏دهد، چهره واقعى این عمل آتش سوزان است.

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْکِرَامِ بِطَوْلِکَ یَا مَلْجَأَ الْآمِلِینَ(2)

خداوندا در این روز مهربانی به ایتام ، اطعام طعام ، بلند سلام کردن و هم نشینی با بزرگان و نیکان را روزی ام گردان ای مأوای آرزومندان.

عیسی علیه السلام روزی از گورستانی عبور می کرد که از قبر ناله ای به گوشش رسید؛ ناله ای بسیار حُزن انگیز و دردناک که به گریه شبیه بود. عیسی از شنیدنِ آن زاری و ناله، خیلی ناراحت شد. به دعای پیامبر خدا، صاحب ناله زنده شد و در مقابل او قرار گرفت. عیسی علیه السلام به دقّت، قیافه و اندام صاحب آن ناله ها را از نظر گذرانید.

پیرمردی سپیدموی که قامتی خمیده؛ همچون کمان داشت. پیرمرد که از عذاب وحشتناک درون قبر نجات یافته بود، بر عیسی علیه السلام سلام کرد و نفسی به آسودگی از سینه بیرون داد. عیسی علیه السلام از او پرسید: ای کسی که درون قبر آن همه ناآرام بودی، گناه تو چیست؟ پیرمرد کمر راست کرد و در حالی که به پیامبر خدا چشم دوخته بود، گفت:

از هنگامی که مرده ام، دچار عذاب بسیار دردناکی شده ام؛ زیرا مال بسیار کمی از یک یتیم در زندگی من داخل شده بود. عیسی  علیه السلام به او گفت: آیا تو به پیامبر زمان خویش اعتقاد نداشتی که برای ذرهّ ای از مال یتیم، این همه زجر می بینی؟

پیرمرد پاسخ داد: چرا؛ ایمان داشتم و با ایمان بر پیامبر روزگار خود مُردم؛ امّا در مقابل آن اندک مالی که از یتیم خوردم، ایمانم نیز مؤثر واقع نشد و سالهای بسیاری است که به عذاب گرفتارم.

عیسی علیه السلام پرسید: نام تو چیست؟

پیرمرد خودش را معرفی کرد؛ ای پیامبری که همچون دریای اسرار خداوند هستی، نامم «حیّان بن معبد» است.

عیسی علیه السلام پرسید: چند سال است که مرده ای؟

پیرمرد با ناله گفت: 1800 سال از مرگم می گذرد!

عیسی علیه السلام که دلش بر او سوخته بود، دست دعا به پیشگاه پروردگار گشود و دعا کرد که عذاب از آن پیرمرد برداشته شود. به برکت این دعا، پیرمرد در قبر خویش آسودگی یافت و از آن عذاب طولانی و دردناک، نجات پیدا کرد(3)

قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ یَضَعُ یَدَهُ عَلَى رَأْسِ یَتِیمٍ تَرَحُّماً لَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ مَرَّتْ یَدُهُ عَلَیْهَا حَسَنَة. امیر مؤمنان على علیه السّلام فرمود: هیچ مرد و زن با ایمانى نیست که دست نوازش بر سر یتیمى بکشد مگر آنکه خداوند به شماره هر مویى- که با دست او تماس داشته است- یک حسنه براى او ثبت مى‏کند.(4)


------------------------------------------------------------

پی نوشت:

(1) آیه 10 سوره نساء: کسانی که اموال یتیم را به ناحق می خورند همانا آتش را به شکم های خود می فرستند و به زودی به جهنم خواهند رفت.

(2)دعای روز هشتم رمضان

(3)قصه های عطار شیرازی-ص92

(4) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 199

نظرات (۱)

  • دچــ ــــار
  • خداقوت ++
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی