نورهای ایمان

نورهای ایمان در سایه معرفت و عمل به معارف الهی در باطن انسان رسوخ می کند...

نورهای ایمان

نورهای ایمان در سایه معرفت و عمل به معارف الهی در باطن انسان رسوخ می کند...

نورهای ایمان

خدایا مرا از لابلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجود مقدس ترا ببینم و جمال زیبای ترا مشاهده کنم. به من دیده عبرت بین بده تا ناچیزی خود را ببینم و غفلت و جلال ترا به راستی بفهمم و به درستی تسبیح کنم.

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۵ مرداد ۹۵، ۱۲:۵۰ - مداد رنگی
    چه جالب

آیا امام حسن مجتبی بسیار طلاق دهنده بودند؟

سه شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۱ ب.ظ

دشمنان اهل بیت علیهم السلام همواره با شایعه پراکنی و ایجاد شبهه قصد دارند پایه های اعتقادی محبین اهل بیت علیهم السلام را دچار لغزش کنند و آنان را از مسیر مستقیم هدایت منحرف سازند.

از جمله شبهاتی که در این ایامِ مبارکِ میلادِ امام حسن مجتبی علیه السلام مطرح می کنند بحث ازدواج و طلاق های مکرر آن حضرت از منابع برجسته شیعی است که اصطلاحاً می گویند: ایشان مِطلاق(بسیار طلاق دهنده) بوده است.

از این رو قصد دارم در این پست به پاسخی اجمالی در این باره بپردازم.

 

تعداد محدودی از روایات منابع امامیه از کثیر الطلاق بودن امام مجتبی علیه السلام حکایت می کند. دو روایت در کافی کلینی، یک روایت در محاسن برقی و یک روایت در دعائم الاسلام قاضی نعمان مغربی است.(1)

علمای شیعه با بررسی این روایات دو نظر کلی را ارائه داده اند:

1-      این روایات مردود است چرا که:

a.       سند سه روایت از روایات مذکور بخاطر واقفی یا مجهول بودن برخی از راویان یا مرسل بودن روایت و تعارض با اعتقادات شیعی، مورد خدشه است و قابل قبول نیست.

b.      یک روایت باقیمانده از روایات مذکور هم که داری سند صحیح است بدلیل تعارض با اعتقادات ناب شیعه، کنار گذاشته می شود و قابل قبول نیست.

2-      با فرض قبول روایات، دلایل فراوانی برای توجیه آن وجود دارد از جمله:

a.       مرحوم کلینی هر دو روایت مربوط به امام حسن مجتبی علیه السلام را در «بَابُ تَطْلِیقِ الْمَرْأَةِ غَیْرِ الْمُوَافِقَة» (باب طلاق دادن همسران ناسازگار) از کتاب کافی می آورد. و روایاتی که دلالت بر مبغوضیت طلاق دارند را ذیل «بَابُ کَرَاهِیَةِ طَلَاقِ الزَّوْجَةِ الْمُوَافِقَة» (باب کراهت طلاق دادن همسران سازگار) جای می دهد، که حاکی از درخواست طلاق از جانب زنان امام حسن مجتبی علیه السلام است.

b.       امام حسن علیه السلام بر اساس آیه تطهیر معصوم است و مرتکب عمل منکر [اعم از حرام، مکروه و منکر اخلاقی] نمی شوند و حتی ترک اولی [کار بهتر] نیز از ایشان سر نمی زند؛ پس نقص در وجود چنین شخصی به هیچ عنوان راه ندارد؛ با این اوصاف چگونه ممکن است امیر مؤمنان علیه السلام با این واژه [مطلاق] قصد نکوهش ایشان را داشته باشد و بخواهد فرد معصوم را تنقیص نماید. از این رو علامه مجلسی در شرح این روایات چنین می فرماید:

ولعل غرضه علیه السلام کان استعلام حالهم ومراتب إیمانهم لا الإنکار على ولده المعصوم المؤید من الحی القیوم.(2)

چه بسا هدف امیر مؤمنان علیه السلام امتحان مردم و به دست آوردن مراتب آنان [و پایبندی شان به امام معصوم علیه السلام] بود نه اینکه بخواهند فرزند معصوم شان را که از جانب خداوند تائید شده است، زیر سؤال ببرند.

c.       بر اساس دو روایت مرحوم کلینی، بعد از آنکه امام علی علیه السلام اهالی کوفه را از ازدواج با فرزندش بر حذر داشت برخی از حاضران، ازدواج با حسن بن علی علیهما السلام را وسیله­ ای برای انتساب به خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و کسب شرافت خود دانستند  و امام علی علیه السلام هم با گویندگان این سخن نه تنها مخالفت نکرد بلکه تحسین هم کردند.

d.      از طرفی در منابع اهل سنت روایاتی موجود است که ثابت می کند، درخواست ازدواج از جانب زنان و خانواده های آنان، جهت شرافت انتساب به خاندان وحی بوده است.(3) و ازدواج با فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را وسیله­ ای برای کسب این افتخار می دانستند، بنابراین هیچ گونه خرده­ ای بر امام مجتبی علیه السلام نیست.

e.       از طرفی، مطابق روایت ابن عساکر و دیگر علمای اهل تسنن، هر یک از زنان که امام مجتبی علیه السلام از آنها جدا می شد، دوستدار آن حضرت بودند.(4)


ادامه دارد....
از راهنمایی اساتید خوبم از جمله استاد روستایی عزیز متشکرم
نشر مطلب جهت تقویت پایه های اعتقادی شیعیان تقاضا می شود 

------------------------------------------------------

 پی نوشت:

(1)   حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً قَالَ وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ لَا تُزَوِّجُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ‏ مِطْلَاقٌ فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ فَقَالَ بَلَى وَ اللَّهِ لَنُزَوِّجَنَّهُ وَ هُوَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَإِنْ شَاءَ أَمْسَکَ وَ إِنْ شَاءَ طَلَّقَ.امام صادق علیه السلام فرمود: امیر مؤمنان علیه السلام در حالى که بر فراز منبر مشغول سخنرانى بود فرمود: به فرزندم حسن زن ندهید او زیاد طلاق می دهد. مردى از قبیله همدان برخاست و گفت: آرى، به خدا قسم ما به حسن زن میدهیم، در حالی که او فرزند پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله و على بن ابى طالب علیه السلام است اگر بخواهد نگه میدارد و اگر نخواهد طلاق میدهد. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الکافی، ج 6 ص 56، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ یَحْیَى بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع طَلَّقَ خَمْسِینَ امْرَأَةً فَقَامَ عَلِیٌّ ع بِالْکُوفَةِ فَقَالَ یَا مَعَاشِرَ أَهْلِ الْکُوفَةِ لَا تُنْکِحُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاقٌ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ بَلَى وَ اللَّهِ لَنُنْکِحَنَّهُ فَإِنَّهُ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنُ فَاطِمَةَ ع فَإِنْ أَعْجَبَتْهُ أَمْسَکَ وَ إِنْ کَرِهَ طَلَّق‏.امام صادق علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام پنجاه زن طلاق داد امیر مؤمنان علیه السلام در کوفه فرمود: ای مردم کوفه به فرزندم حسن زن ندهید او زیاد طلاق می دهد. مردى از قبیله همدان برخاست و گفت: آرى، به خدا قسم ما به حسن زن میدهیم، همانا او فرزند پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله و فاطمه علیها السلام است اگر بخواهد نگه میدارد و اگر نخواهد طلاق میدهد. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الکافی، ج 6 ص 56، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

أحمد بن مُحمد بن خالِد البَرقی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: أَتَى رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً علیه السلام فَقَالَ لَهُ جِئْتُکَ مُسْتَشِیراً أَنَّ الْحَسَنَ علیه السلام وَ الْحُسَیْنَ علیه السلام وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ خَطَبُوا إِلَیَّ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام الْمُسْتَشَارُ مُؤْتَمَنٌ أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّهُ مِطْلَاقٌ‏ لِلنِّسَاءِ وَ لَکِنْ زَوِّجْهَا الْحُسَیْنَ فَإِنَّهُ خَیْرٌ لِابْنَتِکَ‏.امام صادق علیه السلام فرمود: مردى به حضور امیر مؤمنان علیه السلام رسید و گفت: حسن و حسین و عبد الله ابن جعفر از دختر من خواستگارى کردند‏، اکنون با تو مشورت میکنم که کدام از ایشان را بپذیرم؟ حضرت امیر فرمود: شخصى که مورد مشورت قرار می گیرد امین است. اما فرزندم حسن زیاد زن طلاق می دهد. دخترت را به فرزندم حسین بده. این کار برای دخترت خیر است. البرقی، أحمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج 2 ص 601، التحقیق : السید جلال الدین الحسینی المشتهر بالمحدث، ناشر : دار الکتب الإسلامیة – طهران

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍ‏ علیه السلام قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام لِأَهْلِ الْکُوفَةِ لَا تُزَوِّجُوا حَسَناً فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاقٌ‏.امام باقر علیه السلام فرمود: علی علیه السلام به مردم کوفه اعلان نمود: به فرزندم حسن زن ندهید همانا او زیاد زن طلاق می دهد. المغربی، القاضی النعمان (متوفای 363هـ)، دعائم الإسلام، ج‏2، ص: 258، تحقیق : آصف بن علی أصغر فیضی، ناشر : دار المعارف – القاهرة، سال چاپ : 1383 - 1963 م

(2) المجلسی، محمد باقر (متوفاى 1111هـ)، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج‏21، ص: 96، ناشر: دار الکتب الإسلامیة ـ تهران، الطبعة : الثانیة،1404هـ ـ 1263ش.

(3) وعن محمد یعنی ابن سیرین قال خطب الحسن بن علی إلى منصور بن سیار بن ریان الفزاری ابنته فقال والله انی لأنکحک وإنی لاعلم أنک علق طلق ملق غیر أنک أکرم العرب بیتا وأکرمه نسبا.رواه الطبرانی ورجاله ثقات.محمد بن سیرین می گوید: امام حسن علیه السلام از دختر منصور بن سیار خواستگاری نمود، منصور گفت: به خدا قسم؛ او را به ازدواج تو در می آورم در حالی که می دانم تو زود طلاق می دهی ولی این ازدواج به خاطر این است که تو از گرامیترین خاندان عرب و دارای با شرافترین نسب هستی.هیثمی بعد از این روایت می گوید: روایت فوق را طبرانی نقل نموده و همه راویان آن مورد وثوق­اند. علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاة: 807 ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 4،  ص 335، ناشر : دار الریان للتراث/‏دار الکتاب العربی - القاهرة , بیروت – 1407.

(4) وکان لا یفارق امرأة إلا وهی تحبه. زنانش از او جدا نمی شدند مگر اینکه همیشه دوستدار او بودند.

ابن عساکر،‌ أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی الوفاة: 571 ، تاریخ مدینة دمشق، ج 13 ص 251، تحقیق : محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر : دار الفکر - بیروت – 1995.

نظرات (۶)

  • سید مهدی رییس السادتی
  • سلام
    بسیار عالی بود
    پاسخ:
    سلام ممنون
    سعی بر این بود که اصل بحث رو اینجا بیارم اما نیاز بود نظز دوستان بازدیدکننده رو داشته باشم تا ببینم ادامه بحث تا چه حد باید علمی باشه یا اگه سوالی هست در ادامه بحث به اون پرداخته بشه
    این انتظار میرفت دوستان شبهات ذهنی خود یا اطرافیانشون رو مطرح می کردند تا پرداخته بشه
    باز از حضور گرمتون ممنون
  • علیرضا رحیمی
  • بسیار عالی...
    بحث فنی بود و از موارد مشکله ...
    پاسخ:
    ممنون
    سعی می کنم مقدار قلم رو نرم تر کنم تا همه فهم تر بشه
    از تذکرتون سپاسگزارم
  • سها احمدی

  • چه وب خوبی دارید شما
    بدون تعارف اینو میگم
    موفق باشید
    خوشحال میشم به وب منم سر بزنید تشکرات
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از نظرتون
    سر خواهم زد
  • علی رحمانی پور
  • ممنون از مطلب مفیدتون و پاسختون به این شبهه
    پاسخ:
    خواهش می کنم
    مدتی این شبهه ذهنم رو درگیر کرده بود لذا تصمیم به تحقیق گرفتم و تقریبا نتیجه کار رو اینجا گذاشتم
    از مهربانی تون ممنونم
  • سیّد محمّد جعاوله
  • عالی بود
    استفاده کردم
    متشکرم.
    پاسخ:
    خواهش می کنم
    دوست دارم اگه بحثی جاش خالیه مطرح بشه کار کنیم
  • نشسته خنده
  • چی بگم؟؟والا
    پاسخ:
    اگر ایراد و سوالی هست حتما مطرح کنید
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی